ترشحات رنگارنگ ذهن من

پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۳۹ ب.ظ

برای یک مدت نیستم

سلام .

سرم حسابی شلوغه . ( مثل همیشه و حتما هم میگین دوباره شروع کرد به بهونه آوردن )

احساس میکنم کلا از زمین و زمان شاکی هستم . به هر چی میرسم یک اعتراضی میکنم !!

امروز امتحان داشتیم امتحان ترم از درس انسان و محیط زیست . وااااای اوج خنده بود . کلاس ما رو با کلاس تجربی دیگه بردن سالن امتحانات . اونجا برگه ها رو پخش کردن یک مراقب موند در سالن که معلم اون کلاس تجربی بود و گفت بچه ها کتابا رو بردارین و خیلی آروم و بی سر و صدا بنویسین دیگه :) من و جلوییم و عقبیم شروع کردیم به حل کردن سوالات با هم دیگه از کناریم هم برگه های جواب رو گرفتم پخش کردم با دوستام . در آخر هم برای اطمینان یک دور سوالات رو با جواب چک کردیم و با برگه جواب تطبیق دادیم و بعد از اون برگه های همدیگه رو به هم دادیم تا اگه کم و کسری بود اضافه کنیم . یک بار دیگه مرور کردیم و برگه رو دادیم . امتحان سختی بوداااا!!!

هر چه قدر در کلاس همه با هم دشمنن در امتحان همه هوای همدیگه رو دارن !!

وسط امتحان هم یکی دم در ایستاده بود خبر میداد که معاون داره میاد یا نه خخخ

...........................................

زنگ زمین بود که معلم اومد درصدای زمین رو خوند یک نفر رو صدا زد پرسید ازش که چرا صفر درصد زده . معلممون ادامه داد که مگه شما تعهدی به من ندادی ؟ یادت نرفته تهعدت رو ؟

و جواب همکلاسی بنده : آقا من همونجا نوشتم و تعهد کردم و شما هم خوندین و درست بود .

معلم : خب ، میشه بگی تعهدت چی بود ؟

همکلاسی بنده : من تعهد دادم که در آزمونا بیشتر از صفر درصد نزنم خودتون هم اون تعهد رو خوندین و قبول کردین

کل کلاس منفجر شد !! و معلم بسیار ضایع

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۲۰
امیر +

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی