عیدتون مبارک :)
تبریک با تاخیر من رو پذیرا باشین :)
نماهنگ اشتیاق به مناسبت میلاد امام زمان (عج)
ببینید :)))
+ روز معلم هم هست :) به معلمین عزیز هم تبریک میگویم .
++ تولد وب بنده هم با چه ماسبتهای مقدسی همراه بوده :))))
بدون عنوان
معلم ریاضیمون به بچه های کلاس گفته که بیایم تو تلگرام یک گروه بزنیم . یکی از بچه ها گروه زد بقیه هم اومدن . منم اومدم داخل گروه . اول که همه بچه ها نمیخواستن بیان که نمیدونم برای چی اومدن . بعد همه میگفتن گروه به درد نمیخوره و خیلی به معلم هم محل نمیدیم که چی تو گروه میگه . ادمین ( که یکی از بچه های کلاس بود )معلممون رو اورد تو گروه و واکنش بچه هایی که نمیخواستن محل بذارن .
-سلام استاد
-به به فضای گروه منور شد خوش اومدین
و معلم ما در جواب دوستان همکلاسی : سلام و ........ امیدوارم گروه خوبی داشته باشیم .
و واکنش های دوستان
-امیدواریم
-با یاری دوستان
- با یاری خدا و دوستان
از همه بدتر :
- ان شاالله و با همکاری دوستان و شما استاد گرامی .
منم که هیچی نگفتم . باز روز بعدش ، تو مدرسه ، بچه ها میگفتن این گروه به درد نمیخوره . منم گفتم : آره با این حماسه ای که دیروز درست کردین چاپلوسی و خودشیرینی کردین ،پاچه هاشو کل کندین ، مطمئنا آینده ای نداره !!!!
اینم جامعه آینده که یه مشت آدم دورو ، خودشیرین
البته خودمم هستم 😁 البته همه معلما میگن ، من آب زیرکاه هستم ، ولی من میگم ، اشتباه فکر میکنین!!
نقد فیلم « هیولایی صدا میزند »
شاید از اسم فیلم به نظر برسه که فیلم ترسناکی هست . اما اینطور نیست . چون نه خودم فیلم ترسناک دوست دارم ، و نه اینکه از رو اسم چیزی بگیم . البته اول هم خودم فکر کردم ترسناکه . اول فیلم هم تقریبا همینطوری هست . به طرز هولناکی شروع میشه . اما ریتم خودش رو که خیلی آروم هست ، به دست میاره . همه چی شروع میشه . داستان زندگی یک پسر بچه هست که پدر و مادرش از هم جدا شدن و این پسر 13 ساله که اسمش «کانِر» هست ، با مادر در لندن زندگی میکنه و پدرش هم که طلاق گرفته همراه با خواهر همین کانر در آمریکا زندگی میکنن . اما اتفاقات تلخ ماجرا هم کم کم بروز پیدا میکنن . کانر به دلیل جثه نحیف و تقریبا کوچیکش ، توسط بعضی از همکلاسیاش مورد آزار قرار میگیره ( اولین مشکل ) . کمی بعد هم میفهمیم که مادر کانر به سرطان دچار شده ( دومین مشکل ) و سومین مشکل هم مربوط به رابطۀ بد میان کانر با مامانِ مامانش ( مادربزرگش ) هست که این دو به دلیل اینکه مادر کانر در بیمارستان هست ، باید در یک خونه با هم باشن . یک هیولای تخیلی در داستان وجود داره که شبیه درخت هست و هر شب با کانر صحبت میکنه و از کابوسی که کانر در خوابش میبینه و از روی دادن اون کابوس در واقعیت میترسه ، تعریف میکنه و ......
تا اونجایی که من میدونم ، این مشکلاتی که وجود داره ، حداقل یکیش در زندگی ما وجود داره و یا داشته . دوست نداشتم داستان فیلم رو لو بدم . خیلی مطالب آموزنده ای در این فیلم یاد میگیریم . طوری نباشیم که دیگران ما رو مسخره کنن و ما رو با حرفاشون آزار بدن . با بقیه رابطه خوبی داشته باشیم . حتی اگه کینه ای از اونها به دل داشته باشیم . و موردی که خودم خیلی دوست داشتم . به اتفاق افتادن چیزی ایمان داشته باشیم . ایمان یا باور داشتن موضوعی ، باعث میشه که اون اتفاق رخ بده ( قانون جذب ) .
ایمان داشته باشیم به اینکه :
- زندگی هنوز تموم نشده :)))
- یک نفر که مریضه زنده میمونه :)))
- دوباره میتونیم اون چیزی که میخوایم بشیم :)))
- یک نفر زنده است :)))
واقعن میشه . اگه نرسیدیم یا موفق نشدیم ، میرسیم . پیروز میشیم . حقیقت کانر این بود که به فکر میکرد مامانش میمیره و روش های درمانی اثری نداره . ایمان نداشت و خب ، تاوانش رو هم پس داد . مامانش مُرد . (داستان لو رفت!!)
پایان تاثیر گذاری داره . پیشنهاد میکنم حتما نگاهش کنین . غم انگیز هست ، ولی ارزش نگاه کردن رو داره . محصول سال 2016 هست . بازیگرهای خیلی معروفی داخلش بازی نمیکنن .
و اینکه با خانواده میتونین نگاه کنین .
این فیلم رو تلویزیون هم دوبلش رو گذاشته که دوبلورهای معروفی داخلش صداپیشگی کردن .
حقیقت تو چیست ؟